به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ یکصد و بیست و هشتمین و یکصد و بیست و نهمین ماهنامه زمانه با پرونده های «از نوگرایی تا نواعتزالی، توهم تمدن و اخوان در مصر؛ از حكومت تا محكومیت» در ۱۰۰ صفحه منتشر شد.
بر اساس این گزارش خلاصه ای از مطالب این شماره به شرح زیر است:
۱- از نوگرایی تا نواعتزالی
اعتزال نو یک جریان فکری ـ کلامی معاصر است که از اواسط قرن نوزدهم میلادی به این سو با متفکرانی چون سید جمالالدین اسدآبادی، عبده، کواکبی و اقبال شکل گرفت.
این جریان که با گرایش به اندیشههای معتزله تاریخی برای مواجهه با تمدن غربی پدید آمده، در جهان عرب بیشتر به «الاعتزال الحدیث» و «المعتزله الجدد» معروف است.
معتزلیان جدید، گرچه در خاستگاه و منشأ پیدایش، عقلگرایی و بسیاری از مبانی کلامی، با معتزله قدیم اشتراکات و تشابهاتی دارند، در تعریف عقل، نوع نگاه به دین و نصوص دینی و همچنین حوزه مسائلی که درگیر با آن هستند از اساس با معتزله تاریخی تفاوت دارند.
این جریان امروزه بسیاری از کرسیهای تدریس و تبیین دین اسلام در دانشگاههای کشورهای اسلامی و غربی را در دست دارند؛ بنابراین نفوذ آنها در نسل جوان و تأثیرشان بر این قشر بسیار است.
از سوی دیگر گستره جغرافیایی آن بسیاری از بلاد اسلامی را فراگرفته است. همچنین این جریان خود را نماینده اسلام و پرچمدار معرفی اسلام واقعی مینمایاند؛ ازاینرو معرفی علمی این جریان، خاستگاه و علل، حوزه و گستره جغرافیایی، و... از موضوعات بسیار مهم روز است.
با وجود دیدگاه برخی دلسوزان که سخن گفتن از این جریان را گامی در مسیر احیای مجدد آن میدانند، به دلیل آنکه غفلت از آن به نوعی سر زیر برف کردن و رها نمودن جامعه علمی به حال خود و در نتیجه یکهتازی این جریان خواهد بود، بر آن شدیم که این پرونده از نشریه «زمانه» را به معرفی جریان نواعتزال و پیوندهای آن با جریان اعتزال تاریخی و نیز ویژگیها و شخصیتهای این جریان اختصاص دهیم.
۲- دوره پهلوی دوم آنگونه كه بود
بهمنماه برای انقلاب اسلامی و مردم ایران و بخش عمدهای از جهان همواره خاطرهای است از یك پیچ تاریخی در دهههای پایانی سده بیستم كه كماكان با قوت حضور دارد و به اعتقاد برخی صاحبنظران چهبسا هنوز تاثیرگذاری اصلی و اساسی آن به ظهور و ثمر ننشسته است.
از بعد علمی اگر به مسئله نگاه كنیم، وقوع غیرمنتظره آن با بعد دینی توانست نظریههای علوم سیاسی و جامعهشناسی سیاسی را به بازبینی وادارد، كمااینكه انقلاب اكتبر روسیه نیز که برخلاف پیشبینیها به جای آلمان و انگلیس صنعتی در یك كشور فئودالی و كشاورزی رخ داد چنین سوالی را در زمان خود ایجاد کرده بود.
هرگاه یك حركت اجتماعی به این صورت فراتر از پیشبینیهای علم روز رخ میدهد، آن حركت دارای زمینههای ناشناختهای است كه بعضا دههها طول میكشد تا زوایای آن معلوم گردد و این امر در دل كسانی كه این وقایع را در مدار منافع خود نمیبینند آشوب ایجاد میكند؛ زیرا هر امر ناشناختهای همواره نتایج و نمودهایی غیرمنتظره دارد كه در دل كسانی كه همواره میخواهند همه چیز را برای بهكنترلدرآوردن پیش بینیپذیر كنند، خلجان، دلهره و آشوب ایجاد میكند.
بههمین سان، وقایع سالهای اخیر در كشورهای عربی كه به بیداری اسلامی ــ و بعضا بهار عربی ــ موسوم گشت، در دل خود مولفههای ناشناختهای دارد كه تلنگر میزند به تمام كسانی كه حتی پس از فروریختن هیمنه قدرتهای متکی به غرب در روز روشن، نمیخواهند باور كنند چنین نیست كه در دنیا هر اتفاقی رخ میدهد حتما ریشهای در كریدورهای تصمیمگیری غربی و نظام سلطه دارد و بدون اتكا به این نظامها نمیتوان آب خورد.
آنچه گفته شد، بهانه بود تا بگوییم گرچه این نظامها آشكارا اذعان نمیكنند اما تردید ندارند پس از سی و چند سال هنوز تركش های انقلاب اسلامی جریانهای تاریخی را ــ لااقل در منطقه و در كشورهای اسلامی ــ رقم میزند، و این مسئله آنها را به دلهره وامیدارد و از این رو هر بار منویات خود را در قالبهای مختلفی همچون نقد و بعضا تحلیل، نظریه و ... و یا در قالب تحریم و تهدید بیان میكنند به این امید كه شاید سردمداران نظام اسلامی باور كنند و احیانا تغییر جهت داده یا تردیدی به خود راه دهند.
ورود به بهمن ۱۳۹۳و وقایع یك سال گذشته به ویژه آنچه بیش از پیش مناطق پیرامون ما در عراق و سوریه و لبنان و یمن را درگیر كرده و همگی حوزه نفوذ و تاثیر انقلاب محسوب میشوند، ما را بر آن داشت با نظر به مسائل فوق مقالات و گفتوگوهایی را از صاحبنظران این عرصه به خوانندگان تقدیم كنیم و در آن، سالهای منتهی به انقلاب را در دوره پهلوی دوم مجددا بازكاویم تا ریشههای انقلاب و مولفههای غنا و تداوم آن بهتر از پیش مورد شناسایی قرار گیرد.
۳- اخوان در مصر؛ از حکومت تا محکومیت
جامعه مصر بیداری تاریخی و رشد فرهنگی خویش را مرهون بذرهایی میداند که سید جمالالدین اسدآبادی در آنجا کاشت. از آن پس همواره حال و هوای دل مردم آن سرزمین از حکومتگران دستنشانده و نهادهای وابسته به آنها، جدا بوده است و نوعی انتظار برای رسیدن به رهایی، در ادبیات و فرهنگ مصر معاصر بهچشم میخورد.
بسیاری گمان بردند پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران، مصر دومین کشور انقلابی مسلمان خواهد بود و با تحقق آن، طوفان انقلاب اسلامی سایر کشورهای مسلمان را نیز در خواهد نوردید.
بههرروی، انقلابی كه باید در مصر به تبع انقلاب اسلامی ایران رخ میداد، بیش از سه دهه طول كشید و اگر شرایط متفاوت دو بستر را نادیده بگیریم، نفس احتیاط رژیم مصر بر اثر تجربه ایران میتوانست بازدارنده باشد اما درعینحال ظرفیت انقلابی حوزههای علمیه شیعی را در نسبت با دیدگاههای سیاسی حوزه تسنن نباید از نظر دور داشت. با این همه، همواره باید به یاد داشت كه هیچگاه به صورت تکعاملی نمیتوان یك رویداد اجتماعی را توضیح داد و قطعاً ریشههای تاریخی، فرهنگی و اقتصادی و ... را باید مد نظر قرار داد.
مشابهتهای فرهنگی و تمدنی ایران و مصر زمینه تبلور عواطف مشترک میان دو ملت را بیشتر میكند و از این رو، پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، هرچند روابط دیپلماتیک و رسمی ایران و مصر بر اثر هژمونی سلطه جهانی بههم خورد، اما همواره این امید میرود كه در یک معبر تاریخی، این دو ملت یکدیگر را در آغوش کشند.
نظر به اهمیت انقلاب مصر و دوره کوتاه حکومت اخوان المسلمین در این کشور، در شماره پیشروی ماهنامه «زمانه» كانون توجه خود را بیش از پیش بر مصر گذاشته و ابعاد بیشتری را در تحلیل رویدادهای این كشور مورد توجه و كاوش قرار دادهایم.
گفتنی است، علاقه مندان می توانند ماهنامه زمانه از نمایشگاه دائمی آثار كانون اندیشه جوان به نشانی انقلاب اسلامی، خیابان وصال شیرازی، كوچه بهنام، پلاك ۱۹ تلفن ۱–۸۸۹۷۰۸۴۰) و نمایشگاهها و فروشگاههای عرضه كتاب و محصولات فرهنگی در سراسر كشور تهیه کنند.
نظر شما